- استفسار کردن
- وا پرسیدن پرسیدن پرسش کردن سوء ال کردن تفسیر خواستن، جستجو کردن تفحص کردن
معنی استفسار کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از جا کندن، راندن، ترساندن، ترس کسی را ریختن بیرون ریختن چیزهای زاید از بدن از راه گلو جز آن قی کردن بر گردانیدن، روان کردن شکم
استمساک کردن به. . چنگ در زدن در چیزی تمسک جستن اعتصام کردن
هراشیدن
Exploit
эксплуатировать
ausnutzen
erbrechen
експлуатувати
wymiotować
wykorzystywać
vomitar
explorar
sfruttare
vomitare
explotar
exploiter
uitbuiten
อาเจียน
ใช้ประโยชน์
memanfaatkan
استدلاليٌ
उबकाई करना
शोषण करना